محل تبلیغات شما
وقتی کریستف کلمب ، از سفر معروف و پرماجرایش برگشت ، ملکه ی اسپانیا به افتخارش سوری ترتیب داد.درباریان سر میز با تمسخر گفتند : کاری که تو کرده ای هیچ کار مهمی نیست. ما هم می دانستیم که زمین گرد است و از هر سویی بروی و به رفتن ادامه دهی ، از آن سوی برمی گردی . ملکه اسپانیا پاسخ را از کریستف خواست ، کریستف تخم مرغی را از خوان برداشت و به شخص پهلویی خود گفت : این را بر قاعده بنشان ! او نتوانست . تخم مرغ دست به دست مجلس را دور زد و از راست ایستادن و بر قاعده نشستن ابا کرد . گفتند : تو خودت اگر می توانی این کار را بکن ! کریستف ته تخم مرغ را بر سطح میز کوبید ، ته شکست و تخم مرغ به حالت ایستاده ایستاد . همگی زدند زیر خنده که ما هم این را می دانستیم . گفت : آری می دانستید اما نکردید ، من می دانستم و عمل کردم.علم بی عمل ارزشی ندارد؟

دهکده سلامتی مبارزه با کرونا

برترین مقاله های رشته های روانشناسی و مدیریت با تمام گرایشات

خاطره یک صاحب کارخانه بیسکویت سازی

، ,کریستف ,تخم ,عمل ,مرغ ,تو ,تخم مرغ ,و به ,و از ,می دانستیم ,را از

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Joey's life fontbooksrelo عشق وینکس کانون مداحان و شاعران آیینی استان چهارمحال و بختیاری catbilegpa sarvningwithsworl ناقلاها صدای آب فقط تو بقعه آقا سید علی كیا در شلمان در آتش سوخت + تصاویر